جدول جو
جدول جو

معنی گرو گذار - جستجوی لغت در جدول جو

گرو گذار
آنکه چیزی را بعنوان گرو نزد کسی نهد گرو دهنده راهن
تصویری از گرو گذار
تصویر گرو گذار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرو گذاری
تصویر گرو گذاری
عمل گروگذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرو گذار
تصویر فرو گذار
ترک کردن از دست دادن، مضایقه کردن کوتاهی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردون گذار
تصویر گردون گذار
گردون پیما، آسمان پیما، آنکه از آسمان بگذرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو گذاری
تصویر فرو گذاری
مضایقه خودداری
فرهنگ لغت هوشیار
گذرنده از گردون آسمان پیما: برفلک دوزد بطنازی در آن دم حکم بدرابیلک گردون گذارت. (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار
گروپذیرنده رهن گیرنده: مهره خواجه خانه گیر شده هم بساطش گرو پذیر شده. (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرط گذار
تصویر شرط گذار
Stipulator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
договаривающийся
دیکشنری فارسی به روسی
той, хто встановлює умови
دیکشنری فارسی به اوکراینی
शर्त लगाने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
ผู้กำหนดข้อกำหนด
دیکشنری فارسی به تایلندی
শর্তপ্রণেতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
شرط لگانے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فروگذار
تصویر فروگذار
کسی که در انجام کاری کوتاهی و اهمال می کند
فروگذار کردن: کنایه از مضایقه کردن، کوتاهی کردن
فرهنگ فارسی عمید
گرو گیرنده: عارف و عامی بودند گرو گیر از تو تو از آن هردو گرو گیر بفریاد و نفیر. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
قابل پرستش معبود: گذر کردم زآب و شکر گفتم بسجده پیش یزدان گرو گر. (لبیبی) توضیح در این مورد بعضی فرهنگها بمعنی قاهر و قادر و غالب (صفات خدا) و برخی دیگر بمعنی مراد بخش نوشته اند (برهان) و صحیح نمی نماید، خدای تعالی (و آن بجای ترکیب توصیفی یزدان گرو گر یا خدای گرو گر است: فرزند تو امروز بود جاهل و عاصی فردات چه فریاد رسد پیش گرو گر ک (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار